جدول جو
جدول جو

معنی حقنه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حقنه کردن
حقنه در خواب، دلیل بر بازگشتن کاری بود به خداوند خواب که صلاح آن است. جابر مغربی
حقنه کردن در خواب در خشم شدن باشد و از حالی به حالی، چنانکه از سخن آن بی خویشتن شود - محمد بن سیرین
اگر کسی به خواب دید او را حقنه کردند و از آن حقنه او را رنج و گزند رسد، دلیل بود بر بدی احوال وی. اگر به خلاف این بیند، دلیل بر عز و منفعت است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
هجوم بردن، یورش بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینه کردن
تصویر سینه کردن
پیش انداختن و به جلو راندن، در پشت سر کسی یا حیوانی قرار گرفتن و او را با فشار سینه به جلو راندن، بر زمین خوردن سنگ یا تیر یا چیز دیگر پس از پرتاب شدن و منحرف گشتن آن به سمت دیگر، فخر کردن، نازیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حیله کردن
تصویر حیله کردن
فریب دادن، کلک زدن، حقّه زدن، فریفتن، نارو زدن، خدعه کردن، مکر کردن، تنبل ساختن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، غدر کردن، چپ رفتن، دستان آوردن، سالوسی کردن، نیرنگ ساختن، تبندیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، کید آوردن، مکایدت کردن، پشت هم اندازی کردن، گربه شانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینه کردن
تصویر پینه کردن
ستبر شدن پوست به ویژه در کف دست و پا در اثر زیاد کار کردن یا میانۀ پیشانی در اثر سجدۀ بسیار، پینه بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخنه کردن
تصویر رخنه کردن
شکافتن، سوراخ کردن، نفوذ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدنه کردن
تصویر هدنه کردن
آشتی کردن: سازش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نواله کردن بصورت لقمه و نواله در آوردن: عالمی را لقمه کرد و درکشید معده اش نعره زنان: هل من مزید. (مثنوی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لانه کردن
تصویر لانه کردن
لانه ساختن آشیان گرفتن مسکن گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
(کبوتر بازی) دسته جمعی پیش رفتن دسته ای کبوتران به خط مستقیم به طوری که هر یک به یک شانه (یک پهلو) پرواز کند
فرهنگ لغت هوشیار
عمل سینه زن. در اصطلاح تیراندازان آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آن جا خیز کرده به جای دیگر افتد، تفاخر کردن فخر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
وصله کردن در پی کردن رقعه دوختن، سخت شدن پوست کف دست و پا سینه زانو و غیره بسبب تماس کار بسیار و راه رفتن مدام: یکی مشت در کارم از کینه کرد که همچون شتر سینه ام پینه کرد. (یحیی کاشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخنه کردن
تصویر دخنه کردن
دود کردن و دود آلود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه کردن
تصویر دانه کردن
دانه های میوه و مانند آن را جداکردن، پراکنده کردن پریشان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
چاره کردن، افسون کردن نیرنگ زدن، گریسیدن فریبیدن چاره کردن به دام انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
حمله آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه کردن
تصویر سینه کردن
((~. کَ دَ))
اصطلاحی است در تیراندازی، وقتی که تیر بعد از اصابت به زمین کمانه کرده به جای دیگر پرت می شود، تفاخر کردن، مغرور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخنه کردن
تصویر رخنه کردن
رسوخ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
Mirror
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
Attack, Assail, Assault, Invade, Lunge, Raid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شانه کردن
تصویر شانه کردن
Comb
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
отражать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
нападать , атаковать , вторгаться , накидываться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شانه کردن
تصویر شانه کردن
расчесывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
spiegeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
angreifen, einmarschieren, stürzen, überfallen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شانه کردن
تصویر شانه کردن
kämmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
відображати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
нападати , атакувати , вторгатися , накидатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شانه کردن
تصویر شانه کردن
розчісувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
odbijać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
atakować, najeżdżać, rzucać się, napadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شانه کردن
تصویر شانه کردن
czesać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
镜像
دیکشنری فارسی به چینی